✿ دختر زمستــآלּ✿
بـــــغض من....فکـــر او...فکر او...جای او...
خانـ ه ♥ لینـ ک ♥ ایمیـ لـ ♥ پروفایـ لـ ♥ طـراح
کــدام عاشق تر بودیم؟ دیگر از این شهر... آرامم .... ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺖ ﻫﺎ
نمیدانم به دنیا چیستم من ، چنین حیران برای کیستم من نه مجنون ام نه مستم به حیرت مانده ام من چه هستم به سرِکارخود واقع نگشتم به حیرت زیستم تازیستم من جان دلبر ، شبها دیوانه ام روزها قلندر نمیدانم به دنیا در چه کارم چه حاصل کرده ام ، در گبرچه دارم نه هوشیارم نه مجنونم نه مستم به حیرت مانده ام من که هستم در این غرقاب بی پایان خدا را ای رفیقان الامان بگیرید دستم دلا مرگت رسید آماده می باش چوسایه سرو وخار افتاده می باش به خدمتکاری ای یاران همدل به یک پاهمچوسرو ایستاده می باش ای دریغ از زندگانی دریغ ازعشرت و روز جوانی تا اپ بعدی بدرود
نظرات شما عزیزان:
من که
بخاطر عشق
دنیایم جهنم شــد ...!
یا آدم که ...
بهشتش
دنـیا شد ...!
میخواهم سفر کنم...
چمدانم را بسته ام...
اگر خدا بخواهد امروز میروم...
نشسته ام منتظر قطار...
اما نه در ایستگاه...
روی ریل قطار ...
مثل مزرعه ای که محصولش را ملخ ها خورده اند ،
دیگر از داس ها نمی ترسم ....
نيازي نيست اطرافمون پر از آدم باشه
همون چند نفري که اطرافمون هستند آدم باشند
بزرگ شو و باظرفیت……
ظرف کوچک زود داغ میشود.
دلبستن مثل پرت کردن یه سنگ تو دریاست
امادل کندن مثل پیداکردن همون سنگه
ﺑﺮﺍﯼ ﺻﺪﺍﻗﺘﺖ ﺗﺎﻭﺍﻥ
ﺑﺎﻳﺪ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﯼ !
ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺳﻨﮕﻴﻨﯽ ِ ﺯﻧﺪﮔﻴﺖ !
طراح : صـ♥ـدفــ |